هدف شغلی شما چیست؟
میخواهید در آینده چه کاره شوید ؟؟؟
همه ما در طول زندگی کودکی تا بزرگسالی با این سوال مواجه شده ایم و البته با گذشت زمان و بالا رفتن رشد فکری و تجربه ، جواب های متفاوتی به این سوال داده ایم .
در دوران دانش آموزی وقتی این مطلب ، موضوع انشایمان بود مطالبی نظیر اینها را ارائه میدادیم:
-دوست دارم دکتر بشوم تا به آدم های مریض کمک کنم .
-دوست دارم مهندس بشوم تا فرد مفیدی برای جامعه باشم و به مملکتم خدمت کنم و کشورم را آباد کنم .
-دوست دارم معلم بشوم تا بتوانم افراد مفیدی را برای مملکت پرورش بدهم .
❤️چه جملات زیبایی ، یا بهتر است بگویم چه شعار های جالب و قشنگی .❤️
اما آیا واقعاً انتخاب رشته تحصیلی و در نهایت انتخاب شغل بر اساس همین شعار ها صورت گرفته یا نه حال که تحصیل به پایان رسیده ، مدرک تحصیلی گرفتیم و آماده ورود به بازار کار هستیم فکر های دیگری در سر دارید .
بگذارید بدون تعارف واقعیت جامعه را برایتان بیان کنم .
در جامعه ی کنونی متاسفانه همه ی افراد به فکر رشد و پیشرفت و منافع خودشان هستند و در عملاز آنها شعار ها و ایده های انسان دوستانه خبری نیست . الان جوانان به فکر این هستند که چه کار بکنند که زودتر به هدف اصلی که همان پول است برسند .
برخی به فکر ایده های پولساز نظیر استارت آپ هامی افتند که این روزها بازارشان خیلی داغ است ، و فکر میکنند همین که یک ایده جالب دارند میتوانند با اجرا کردن آن ایده ، به تمام آرزوهایشان برسند غافل از اینکه داشتن ایده و حتی عملی کردن آن ۵۰٪ قضیه است و ۵۰٪ دیگر آموزش هایی است که میبایست برای پولساز شدن آن ایده فرا گرفت .
برخی از جوانان هم که توانایی راه اندازی شغل ندارند و به قول معروف کارگریشان نمی آید و از طرفی خانواده به آنها فشار میآورد چارهای برایشان باقی نمیماند جز اینکه جذب شرکت های بازاریابی شبکه ای میشوند ، یا اینکه یک خودرو دست و پا میکنند ( با قرض و وام ) و جذب آژانسهای تاکسی تلفنی یا شرکت هایی نظیر اسنپ ، تپسی و . . . میشوند .
برخی دیگر هم به امید اینکه داشتن مدرک بالاتر امکان تدریس در دانشگاه ها را برایشان فراهم میکند، با هزار مشقت و هزینه ادامه تحصیل داده و فوق لیسانس میگیرند تا بلکه جذب یکی از دانشگاه ها شوند . غافل از اینکه اکثریت دانشگاه ها استاد را بصورت حق التدریسی جذب میکنند ، این یعنی نه بیمه ، نه امنیت شغلی ، نه آینده روشن و . . .
بگذارید یک چیز را صادقانه و پوست کنده برایتان بگویم :
جوان ما راه را گم کرده و سردرگم است نمیداند به دنبال چه چیزی باشد ، نمیداند چه شغلی را باید انتخاب کند ، نمیداند دقیقا چه کاری متناسب با علاقه و ویژگی های اوست و با انجام چه کاری میتواند آینده خوبی را برای خود رقم بزند .
من در این وبلاگ سعی میکنم تجارب خود ، چه در زمینه انجام کار های مختلفی که داشته ام و چه نتیجه مشاوره با افراد کارجو بوده است را در اختیار خوانندگان محترم قرار دهم .
البته چنانچه اهل مطالعه ی کتاب هستید میتوانید کتاب خداحافظ بیکاری را که در همین زمینه تالیف کرده ام را مطالعه کنید . این کتاب را میتوانید به عنوان نقشه راه برای افراد جویای کار عنوان کرد ؛ چرا که در این کتاب سعی شده بصورت گام به گام به شما راهنمایی کند که ابتدا شخصیت خود را بشناسید ومتناسب با ویژگیها وعلایق خود ،کار مناسب
به شما پیشنهاد می شود.در ادامه با روشهای گفته شده درکتاب با این شغل آشنا میشوید.در گام بعدی روشهای جستجوی کار مورد نظر به شما آموزش داده میشود.در گام بعد نکات واصولی را که در رابطه با کار مورد به آن نیاز است والبته در هیچ کتابی به آن اشاره نشده به شما یاد داده میشودو.....
با خواندن والبته عمل کردن به دستورات کاربردی ان مطمئن باشید که کار مورد علاقه خود رایافته ودر ان موفق خواهید شد.