قسمتی از پیشگفتار کتاب خداحافظ بیکاری
قسمتی از پیشگفتار کتاب خداحافظ بیکاری
رفتهرفته با گذشت زمان و پیچیدهتر شدن جوامع، شغلهای جدیدی به وجود آمدند که به تحصیلات و مهارتهای خاص نیاز داشتند، ازاینرو دولتها به فکر پرورش افراد با مهارتهای مورد نیاز جامعه افتادند. مدارس رشد کردند، رشتههای مختلف به وجود آمدند و دانشگاهها با رشتههای تحصیلی مختلف ایجاد شدند. افراد در مقاطع مختلف به تحصیل پرداختند و بهمحض اتمام تحصیل، جذب بازار کار آن هم از نوع دولتی شدند و از حقوق و مزایای خاص برخوردار شدند؛ بازار کاری که در مقایسه با شغلهای سنتی مثل کشاورزی یا صنایع دستی، بهمراتب راحتتر بود و درآمد بالاتر داشت. کمکم تب اشتغال به کارهای اینچنینی فراگیر شد و جوانان دریافتند که فقط و فقط با درس خواندن و رفتن به دانشگاه میتوانند به آینده شغلی خوب، مطمئن و راحت دست پیدا کنند. لیکن و بلکه متأسفانه، به سبب در نظر نگرفتن تناسب نیاز جامعه و افراد تحصیلکرده، رفتهرفته بر جمع فارغالتحصیلان دانشگاهی که بهدنبال کار بودند افزوده شد.
اگر واقعگرایانه به این مقوله نظر بیفکنیم، متوجه میشویم که دانشگاهها به بنگاههای اقتصادیای تبدیل شدهاند که بهجای در نظر گرفتن دانشجو به معنای واقعی کلمه، او را مشتری مینگرند.
اگر به آمار نگاه بیندازیم، درمییابیم تعداد بیکاران با مدرک دانشگاهی بهمراتب بیشتر از دارندگان مدارک پایینتر است. تحقیقات نشان میدهد با توجه به حرفهایشدن مشاغل، تقریباً 65% مشاغل به دو سال تحصیل یا آموزش و فقط20% به مدرک کارشناسی یا بالاتر نیاز دارند و مابقی به تحصیلات یا آموزش خاص نیاز ندارند. از آن طرف هم با نگاه آماری به موقعیتهای شغلی ثبتشده در کاریابیها، متوجه میشویم که بسیاری از این فرصتهای شغلی هنوز منتظر مراجعه کارجویان هستند.
اما بهراستی اِشکال کار در کجاست و چرا اینقدر آمار بیکاری در کشور ما بالاست؟
جهت تهیه این کتاب به لینک https://naslenowandish.com ویا به ادرس تلگرامی ما
https://t.me/khodahafezbikari مراجعه کنید.